چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« پنج شنبه » نامه

بازهم پنج شنبه
بازهم
نگاه بی جواب !
سلام بی جواب !
سئوال بی جواب !
...
دلم نگاهش را میخواهد
چیز زیادی است ؟!
...
نه چیز زیادی نیست
اما
انگار سهم من نیست!!
 ...


ساعت 12 ، سئوال بی جواب ، سرویس ، میدان نور ، پل عابر ، مردم ، ایران لاور ، مسیحیت ، ایگور ، خود کشی ، ایت اله کاشانی ، پیاده روی ، صادقیه ، فلکه اول ، دلبرکان ، فیروزه ،تاکسی ُ فاطمی ، سامان ، کالباس ، جمهوری ، ولیعصر ، 500 ، ولدی ، شهروز ، نیوا ، ادکلن ،15000، غدیر ، هارد ، کار ، ورشو ، پیاده ، باغ هنر ، عکس ، خانه هنرمندان ، آب نور ، ونیز ، سلطنت ، چراغ خطر ، کارت پستال ، فریاد ، سی دی خانوادگی ، خیانت ، انقلاب ، دروازه دولت ، سعدی ، مترو ، دی وی دی ، بانک صادرات ، وام ، بانک ملی ، قسط ، چهار راه استقلال ، خوبم ، مزاحمت ، پیاده روی ، توپخانه ، تبدیل ، کبف ، ناصرخسرو ، فلافل ، مروی ، ان 73 ؛ 15خرداد ، اتوبان اهنگ ، ساعت 6:30 !

پ.ن : (حذف شد )
یه چیز با ربط : همه چیز با من شروع شد و با تو ختم میشود !


پس نوشت : از آنجا ما قوانین را کاملا رعایت میکنیم لذا لازم است اعلام کنیم که « یه چیز با ربط » از وبلاگ « دختر اردیبهشت » الهام گرفته شده است ( این الهام با اون الهام فرق میکنه ) ...

نظرات 6 + ارسال نظر
کدام خانه مرا با سلام می خواند ؟ پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:17 ب.ظ http://afterhello.blogsky.com

سلام و همیشه در سلام .
مطالبتان را خواندم . نیش و کنایه های سیاسی توام با ادبیات که بر دلم نشست و از فضای اینجا خوشم آمد .
متن ساعت ۱۲ هم عالی بود .
موفق باشید

مهدیه پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:48 ب.ظ http://paradisegirl.blogfa.com/

ّبگم گوشی نو مبارک یا نه؟
من شیرینی D:
با سامانم که می‌گردی، فیلم هم می‌خری،... دیگه چی کارا می‌کنی؟؟؟
راستی:
هرچند سهم ما آمیزه‌ای از ترس و لبخند بود
اما حق با صدای من بود
باید بلند بود...

صدایم را نمیشنوم ...
در گلویم غوغایی است ...

عادله جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ب.ظ http://khabidarhayahoo.persianblog.ir/

چه کلماتی
چقدر حس توی این پست هست

چقدر ؟!!؟!! ؛) ...

باز هم نگاه بی جواب... یکشنبه 11 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:45 ب.ظ

اگر در نگاهت پیامی بود.... سلامت می گفتم

هان !!

نرگس دوشنبه 12 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:51 ب.ظ

=)) من اومدم یه چیزی بگم کامنت پایینی رو خوندم بعد قیافه تو رو تجسم کردم که داری میگی : هان؟؟؟!!!
بعد همینجوری غش کردم از خنده

آهان ...

هاچیپو سه‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:50 ب.ظ http://samere22.blogfa,com

من خوبه

ما چیه؟

من هرموقع بخواد می خوابه

هرموقع بخواد می شینه

هر موقع بخواد می زنه، می خونه

من مزاحم نداره

تازه

برای کارهاش برنامه ریزی هم می کنه

هروقت هم که خسته شد

می شینه و یه نامه می نویسه

نامه می نویسه

نامه ی...

اما به کی؟

من که کسی رو نداره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد