کاش میدانستی ...
دلتنگی من تمام نمیشود ...
همین که فکر کنم ...
من و تو
دو نفریم ...
دلتنگ تر میشوم ...
کاش میدانستی ...
پ.ن : دیشب را هم با تو به صبح رساندم !
یه چیز بی ربط : دلم یه بوسه میخواد با یه عالمه بی ربطی !
یه چیز با ربط : برخلاف همیشه که فکر میکردم یه سال بزرگتر شدم ! این بار دارم تصور میکنم یه سال پیرتر شدم !
یه چیز واسه من : امسال برای تولدت چه هدیه ای داره !؟
یعنی داری پیر میشی؟
به این زودی؟
در ضمن: یه چیز خوب!
تبریک نیست. تسلیت است اینکه دوست را
گویی خوشا! ز عمر تو سالی دگر گذشت...
می بینم که زدی تو کار معروفی...ایول ایول
و سالها و سالها
و فرق
فقط در نوشتن توست
که زیباتر و زیباتر خواهد شد
به روز کردی خبر کن حاجی
هرگاه که یاد روی تو کردم جوان شدم...تو چرا بر عکسی؟؟؟پیر شدی؟
شنیدی می گه:
تو بین همه جهان تقسیم شدی..
کاش یک مژهات هم قسمت من میشد...
...
انگار باز دیر رسید !
خواندن شکر تلخ نامه هایت؛ حسی خوبی را القا نمی کند....
نگران شدم...
نه میخوام ببینم تو واقعا تعطیلت با غیر تعطیلت فرق داره؟؟؟
شاید ...