شبی علی(ع) به در خانه یتیمانی میرود در حالی که ان شب چیزی برایشان نبرده بود ٬ بچه ها همانند هرشب توقع قطعه نانی از او داشتند . علی(ع) به انها گفت : « شرمنده که امشب چیزی همراه نیاورده ام ! اما شانه هایم هست ... بیایید سوار شوید تا بازی کنیم !!! »
از کودکی بهمون یا دادن که :
وقتی میخواییم از جامون بلند بشیم « یا علی » بگیم ...
وقتی شیء سنگینی را بلند میکنیم « یا علی » بگیم ...
وقتی میخواییم با هم کاری را شروع کنیم « یا علی » بگیم ...
وقتی میخواییم کار پر خطری را انجام بدیم « یا علی » بگیم ...
وقتی ...
...
حالا که مثلا بزرگ شدم :
نمیدونم میتونم بلند شم یا نه ...
نمیدونم میتونم دوام بیارم یا نه ...
نمیدونم ایا قبول میکنه تا با هم شروع کنیم یا نه ...
نمیدونم باز دل و جرات انجام این کار را دارم یا نه ...
ولی ...
« یا علی » ... « یا علی » ... « یا علی »
مدد ... مدد ...مدد
تو شبهای « قدر » منو فراموش نکنین ...
التماس دعا ...
از هر آن چه که رنگ اسارت گرفته به در آییم و بت هایی را که راه شناختن دوست را بر ما تنگ کرده بر زمین کوبیم که من تو از روز ازل معشوق پرست بوده ایم......همسفر رهایی اندیشه ات همه آرزویم...http://ehsab.persianblog.com
شما هم یادت نره ما رو دعا کنی و یه عالمه بیماری که من تو این دو سه روز از بیماری اشون مطلع شدم... التماس دعا...یا علی
مطمئن باش این «یا علی » که گفتی .. همه کارا رو برات آسون می کنه .. مطمئن باش که می تونی .. فقط یادت نره .. این یا علی مقدسه .. فراموش نکن عهدایی رو که باهاش بستی ..