چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

چغندرنامه

روزنوشت های حاج اقا چغندر

« جنجال » نامه

فرشته بهم گفت : اگر می دانی در این جهان کسی هست که با دیدنش رنگه رخسارت تغییر می کند و صدای قلبت آبرویت را به تاراج میبرد ، مهم نیست که مال تو باشد ، مهم این است که فقط باشد ، زندگی کند ، لذت ببرد و نفس بکشد ...
من هم با دلی غمگین به او گفتم : باش ٬ زندگی کن ٬ لذت ببر و نفس بکش ... و من برای خوشبختی ات دعا خواهم کرد !!!


شب گردهمایی بچه های دانشگاه دختر خانمی که خودش را از بچه های قدیم دانشگاهمون معرفی کرده بود در مورد نفس و دلیل این برنامه با من در چت بحث میکرد ... وسطهای بحثمون ٬ از سئوالهای غیر معقولش حدس زدم که قصد و نیتی داره !!! دیگه اخرهای بحث چنان حرصش گرفت که ... .
 اخه صبح همانروز یه سری از بچه های ورودی قدیم تر از ما یه جمعی را تو پارک ملت دور هم جمع کرده بودند که بیشتر از ۱۰نفر نبودند (البته بعید میدونم ۱۰نفر بوده باشند) ... انها با اینکه میدانستند برنامه ما از قبل برای عصر جمعه برنامه ریزی شده بازهم برنامه خودشون را ادامه دادند و حتی به پیشنهاد یکی از دوستان برای یکی شدن این برنامه ها هم اعتنا نکردند و کار خودشون را انجام دادند و نمیدانم واسه چی اینقدر عصبانی شده بودند ... بعد از ان بحث جنجالی که متن ان بصورت ایمیل به همه دوستام هم ارسال شده بود٬ این خانم آفهای جالبی برایم گذاشته بود که خواندن ان خالی از « خنده » نیست :
mina_j*** (10/1/2005 10:15:46 â.Ø): salam,dar mored inkeh mikhastin mano beshnasin ke shenakhtin ba shoma movafegham
mina_j*** (10/1/2005 10:16:33 â.Ø): shoma ghasd-e eghfal mano ro dashtid,vaghti tiretoon be sang khord be fahashi roo ovordid ke aslan baram ajob nabood
mina_j*** (10/1/2005 10:17:48 â.Ø): shoma hesabi karkoshteh hastid,vali inbar eshtebah kardid va sen man ro dar nazar nagereftid,kamtar kasi ba hodood 30 saal sen too een damha gereftar misheh
mina_j*** (10/1/2005 10:19:08 â.Ø): az tarz-e barkhord samimi ke ebteda ba man dashtid kamelan fahmidam adam-e khebreh-ei hastid vaghti axetoon to ham didam ke digeh kamelan motmaen shodam eshtebah nakardam va shoma inja donbal tomeh migardid
mina_j*** (10/1/2005 10:19:35 â.Ø): be har hal hamisheh movafagh nemishid, gahi ham injoori misheh
امروز دیدم شخصی با اسم و مشخصات نرگس خانوم واسم یه کامنت بی ادبانه ـ که مشخص کننده شخصیت نویسنده اش بوده ـ نوشته است . با توجه به IP ثبت شده در وبلاگم و چون فقط یکنفر از همین افراد ادرس بلاگ من را داشته ٬ هویت این شخص برایم کامل مشخص شده ... من همین جا ضمن معذرت خواهی از نرگس خانوم ٬ ازین دوست محترم هم خواهش میکنم که مسائل و مشکلات شخصی و خانوادگی اش را در این محل مطرح نکند ...
خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند ...

نظرات 12 + ارسال نظر
مژده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:24 ق.ظ http://yekmojdeh.persianblog.com

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض...پادشاهی کامران بود از گدایان عار داشت.........در نمی گیرد نیاز و ناز ما با حُسن دوست .......خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت.

میترا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:50 ق.ظ

تو زنده ای ؟! باور کن فکر کردم سر به نیستی چیزی شدی .. گفتم حتما باید بیام بهشت زهرا دنبالت .. کجایی بچه ؟!

نرگس دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 05:55 ب.ظ

دوباره اومدم...من خوندم همه اون متن رو اما باور کن هیچی سر در نیاوردم ... جز یه چیزایی که فکر کنم ..آخه چرا میری دختر مردم رو اغفال میکنی که اینقدر از دستت کفری بشن؟؟؟ که بیان برات آف بذارن 80 خط..حاجی نگفته بودی اینقدر کارکشته ای... عجب خوب شناختتت ها دی:))))))))))
بیخیال حاجی..از قدیم گفتن کافر همه را به کیش خود پندارد...بعدا می صحبتیم...اوکی؟؟؟

نرگس دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:31 ب.ظ

من تازه موفق شدم این لینکی که کامنت اون شخص رو گذاشتی ببینم... تا حالا باز نمیشد.تازه فهمیدم این نرگس خانوم همین نرگس یعنی اینجانب میباشم(ای کیو رو ببین فقط).. بهرحال باعث شد من سه بار بیام اینجا و برات کامنت بذارم... فقط خواستم بگم شما چرا عذر خواهی میکنی؟؟؟ مگه تو مقصری؟؟؟ حتی اگه اون کامنت زو پاک هم نمیکردی هر ادم معقولی میتونست بفهمه که این نرگس دومی اون اولی نیست... ولی از این جهت که اجازه نمیدی هر کسی هر چیزی اینجا بنویسه خیلی خوبه...

شکرتلخ سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:36 ق.ظ

بابا ما که دوستت داریم ... گیر نده به این جوجه موجه ها ! حالا بچه گی کرده یه حرفی زده . تو بزرگی کن حاجی

نرگس سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:48 ق.ظ

'گاهی فکر میکنم سکوت عجب چیز خوبی است...نه؟؟؟ گاهی واقعا از داشتن چنین قدرتی به خودم میبالم

نرگس سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:04 ق.ظ

سلام دوستاک نرگس جان خام نشی یه وقت این هدفش فقط تور کردن دختراست(چون هنوز ازدواج نکرده) پس ازش دوری کن اگه عکسشو خواستی بگو تا برات بفرستم تا بشناسیش البته از نمای روبرو نه از نمای پشت که مثل آدمای بی فرهنگ پشتشو کرده به ما :البته از ترسشه چون نمی خواد شنا ساییش کنید:ضمنا جناب چغندر با نام جعلی حاجی که تا به حال یک بار هم خونه خدا رو ندیدی..جمع کن این مسخره بازیهارو:اینا جرایم اینترنتیه...جمع کن وگرنه مثل آب خوردن وبلاگتو هک می کنم و فاتحشو می خونم..اینقدر دخترهای مردم رو با این الفاظ اغفال نکن:خلاصه خود دانی جناب چغندر حاجی نما از ما گفتن بود.آخه آدم چقدر باید نامرد باشه که از لفظ حاجیبرای اغفال مردم استفاده کنه؟

نرگس راست راستکی سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ق.ظ

اگرچه حرف برای گفتن زیاد دارم اما هنوز هم به قدرت سکوت ایمان دارم..از حاجی هم میخوام که اینبار کامنت شما رو پاک نکنه... اما شمایی که خودت رو به نام نرگس معرفی میکنی شما که اینقدر به قول خودت این آقا رو میشناسی چطور نمیدونی که "حاج آقا" نام مستعار ایشونه که تمام دوستان وبلاگی با این نام ایشون رو خطاب میکنند؟؟ و هیچ قصد سو استفاده وجود نداره همه میدونن ایشون مکه نرفتن .بعد هم اینکه نمیدونم شما چه سودی میبری از اینکه بخوای من رو از این ارتباط نهی کنی...راستش رو بخواید من یاد گرفتم که تا وقتی چیزی رو با چشم خودم ندیدم و حسش نکردم بهش ایمان نیارم... و اینکه تو این مساله کاملا به خودم مربوطه که با هرکسی چه رابطه ای داشته باشم و حد و حدودش رو خودم معلوم میکنم. و تا حالا هم موردی پیش نیومده که بخوام این حد و حدود رو به حاجی تذکر بدم. چون چیزی ندیدم از ایشون. شما هم بهتره برای اثبات این ادعاتون دنبال دلایل مستدل تر و محکمتری بگردی..عکس و این حرفا رو با انواع نرم افزارها میشه طراحی کرد... و در آخر اینکه شما که اینقدر ادعای ادب و فرهنگ میکنید فکر نمیکنی گفتن لغاتی مثل: بی شرف، احمق، خر، لات بی سر و پا و خیلی چیزای دیگه که من از گفتنشون شرم دارم درست نیست؟؟؟ شما که اینقدر ادعای "شرافت" میکنید چطور میتونید از کامنت یکی دیگه برای رسیدن به اهدافتون استفاده کنید؟؟؟

نرگس سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:38 ب.ظ

سلام بر عاقلان.میدونستم که این نرگس خانوم ازون دخترهای بزه کاره و دوست داره که به این ارتباط شرم آور ادامه بده..باشه هر غلطی که می خوای بکن فقط من تعجب میکنم که پدر مادرت چجوری تربیتت کردند که ادعای شرافت میکنی و نا این شخص بزه کار صحبتهای چرند میکنی خجالت بکش من نمیدونستم که تو هم مثل اوون هستی ولی الان برایم اثبات شد که تو هم از این ارتباط فیض می بری.در ضمن من از اسم جنابعالی سو استفاده نکردم چون اسم خودم نرگسه(حیف این اسم که روی تو باشه) و در ضمن به کار بردن چنین عباراتی که جنابعالی از گفتن اوون شرم دارید برای آدمهایی مثل تو و چغندر جایز است .در آخر می گم که جواب ابلهان خاموشیست و انشا الله خدا عقل با ایمان بهتون بده(راستی استفاده ا ز لفظ حاجی برای کسی که حج نرفته جایز نیست و تمسخر و توهین به دین شریف اسلام محسوب میشود:اگه شک دارید می تونید ا علما سوال کنید).

نرگس راست راستکی سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:55 ب.ظ

تا اونجا که من میدونم تو دین اسلام تهمت زدن گناهی نابخشودنیه... خدا از سر تقصیراتت بگذره. بهرحال اونایی که باید من رو بشناسن خوب میشناسن... مهم نیست دیگران چی میگن. من هنوز هم میگم کافر همه را به کیش خود پندارد... خدا از سر تقصیراتت بگذره...

هیچ در هیچ و شتابست به دنبال شتاب //// سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:58 ب.ظ http://http:

خانمه نرگس دومی ، در پس پرده بسی راز نهان می بینم ... یک جهان عشق در این کنج جهان می بینم ... نرگس خانم برام خیلی جالبه که بدونم چی شد دلتون خواست بیان این مطالبو بنویسید ... نمی دونم شاید می خواین بگید برای آگاه ساختن دیگرون ... نمیدونم ولی تا کسی برای آدم عزیز نباشه دل آدم نمیاد که براش وقتی صرف کنه ... تنفر باعث میشه که بخوای ذهنتو از داشتنه تصویره اون آدم پاک کنی نه اینکه بخوای جار بزنی که این آدم اله و چه می دونم ... این صحبتها ... من نمی خوام جوابه نوشتهی منو بدی ... فقط می خوام با خودت رو راست باشی به دلت که نمی تونی دروغ بگی می تونی ؟... این نوع رفتاره شما از دوحالت خارج نیست یا ایشونو خیلی دوست دارید و به خاطره رفتاره متقابلی که از ایشون دیدید رنجیدید و این طور عکس العمل نشون میدید یا اینکه برای سرگرمی به این کار رو آوردید ...در هر صورت امیدوارم که من اشتباه کرده باشم و مورد سومی در کار باشه چون در مورد اول این طرز دوست داشتن اصلا قشنگ نیست و شان و شخصیته دو طرف رو پایین میاره و در مورد دوم هم باید بگم که بازی کردن با آبروی دیگران برای سرگرم شدن اصلا مناسب نیست .. در هرصورت امیدوارم مورد سومی هم در کار باشه ولی گویا با توجه به نوعه نوشتنه شما نمیشه به مورد دیگه ای فکر کرد ....

[ بدون نام ] دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:44 ب.ظ

be dokhtare begoo age mikhad alayhe to shekayat kone manam hastam! shima

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد